معرفی کتاب با ياسمين طباطبايی
گزارش
«من هر دو وطنم را دوست دارم»
از «جشن اکتبر» تا تهران و بازگشت دوباره
ياسمين طباطبايی، در شب ٢٥ سپتامبر ٢٠١١ مهمان ما بود. در اين شب، او قسمتهايی از کتاب خود «سالهای گل رز، خانوادهی من ميان ايران و آلمان» را برای حاضرين مشتاق در سالن خواند.
شهردار کلن، آنگلا اشپيسيگ، اين شب بسيار خاص را در اشتادت گارتن کلن، افتتاح کرد. با وجود گرمای تابستانی تا آخرين صندلی پر شده بود. شهردار بهزبان فارسی به حاضرين شگفتزده خوشآمد گفت: «شب شما بهخير، گوتن آبند!» وی از نخستين حمايتکنندگان ديوان و از همان ابتدا از همراهان آن بوده است. او آشکارا از بازتاب مثبت عملکرد انجمن ديوان در کلن و خارج از آن، در مدت کوتاه فعاليت انجمن، ابراز خوشنودی کرد.
وی نشان داد که جامعهی ايرانيان کلن را خوب میشناسد- و حتی اعتراف کرد که شنيده است ايرانيان گهگاه برای صبحانه کلهپاچه میخورند.
«سالهای گل رز» تنها داستان زندگی ياسمين نيست، بلکه حکايت عشق پدر و مادر او نيزاست: مادرش رز، که يک آلمانی است، پنجاه سال قبل در جشن اکتبر مونيخ آلمان با پدرش، که يک ايرانی است، آشنا میشود و با او به تهران نقل مکان میکند. کشوری که رز تنها میخواست ديداری از آن داشته باشد، اما آنگونه که بعدها میگويد، قاطعانه و سريع عمل میکند، ازدواج میکند و آنجا میماند! اين بازيگر با مقدار متنابهی طنز بايرنی- ايرانی به ما امکان نگاهی بسيار شخصی به زندگیای را میدهد که ترکيبی از دو ديدگاه است: تفاوت ديد آلمانی و ايرانی به ويژگیهای فرهنگی، حکايات خندهدار و سرگرمکنندهی خانوادگی و زمينههای تاريخی. وی در نهايت آنجا که بهطور بیمانندی چگونگی خواندن کلمات با حروف صامت پياپی را توسط ايرانيان تقليد میکند- آنگاه که «گريگوری پک» را حتی «گِرِگوريپکک» میخوانند- دل مخاطبين را به دست میآورد…
«تو يک بازيگر هستی، آواز میخوانی و مینويسی. آيا به کارگردانی هم فکر میکنی؟»
«نه، بههيچوجهً! اين زمينه رو با کمال ميل میسپارم به شما.» اين بخشی از گفتگوی پايانی طباطبايی بود با گلينه عطايی و علی صمدی احدی که وی در آن به «دو مليتی» بودن خود اشاره میکند. ما ضمن استقبال از ياسمين به عنوان عضو جديد ديوان، خوشحال خواهيم شد تا بهزودی ديداری دوباره با وی در انجمن ديوان در شهر کلن داشته باشيم. اگر نمیخواهيد تا آن روز منتظر بمانيد: او روز ٢٥ اکتبر ٢٠١١ در دوسلدورف يک کنسرت جاز برگزار میکند.
نتيجه گيری: برنامه يک ساعت بيشتر طول کشيد، اما ارزشش را داشت! يک شب موفق، که با اجرای پيانو توسط پژمان کيوانی تکميل شد.
[divider scroll_text=““]
گالری عکس
[fancygallery id=’rosenjahre‘]
[divider scroll_text=““]
بازيگر ايرانی- آلمانی ياسمين طباطبايی از کتاب خود «سالهای گل رز، خانوادهی من ميان ايران و آلمان» میخواند. او با تصاويری خارقالعاده و طنز بسيار از سِحر و جادوی وطن ايرانی خود و چگونگی زندگی خانوادهاش بين دو دنيای متفاوت حکايت میکند.
رزماری، مادر ياسمين، هنوز بيست ساله نشده بود که تصميم گرفت همراه اولين عشق بزرگ زندگیاش به ايران سفر کند. او ناگهان خود را در جهانی ديگر میيابد: جايی ميان مساجد پر شکوه، کلبههای سادهی روستايی و بازار تهران. تقريباً همهجا به انسانهايی با يک ترکيب دوستداشتنی از کنجکاوی و صميميت برخورد میکند- بيش از همه در خانوادهی بزرگ طباطبايی.
همهی اين ماجرا از جشن اکتبر (اکتُبِِرفِست) سال ۱۹۵۶ ميلادی آغازشد. جايی که رزماری خجالتی با يک تاجر ايرانی به نام مجتبی طباطبايی آشنا میشود. علیرغم تمام مخالفتها، رزماری همراه وی به وطن او میرود- آغاز يک داستان عاشقانهی شگفتانگيز. آنها در تهران صاحب چهار فرزند میشوند که يکی از آنان، ياسمين است. اين خانواده سالهای پرماجرايی را در شرق سپری میکن- تا اين که انقلاب همهچيز را تغيير میدهد.
ياسمين طباطبائی متولد سال ۱۹۶۷ ميلادی در تهران، يکی از موفقترين هنرپيشههای فيلم و تئاتر در آلمان است. وی همچنين موفقيتهايی در زمينهی موسيقی کسب کرده است. او بههمراه خانوادهی خود در برلين زندگی میکند. نامههای مادر آلمانی وی از ايران به مادربزرگش، الهامبخش او برای نوشتن کتاب «سالهای گل رز» بود.