لينک برنامههای فستيوال در کلن و هامبورگ: برنامهی موسيقی | برنامهی تکميلی
[divider scroll_text=““]
زیرزمین، انباری، گاراژ، مکانهایی که وسایل غیرضروری مرتب یا نامرتب و درهم ریخته در کارتنهای کوچک و بزرگ نگه داشته میشوند. در کنار این کارتنها و قفسههای مملو از وسایل و کتابهای قدیمی موزیک نفس میکشد، آهنگ ساخته میشود، شعر سروده میشود، نتهای جدید امتحان میشوند و درست در همین مکان گیتار الکترونیک سهتار را به چالش میکشد. درست از همین جا انتقادی صریح، داستان عشقی کوتاه یا سخنی از واقعیات تلخ جامعه راه خود را بین نسل جوان در تاکسی، دانشگاه و خیابان باز میکنند. برخی از این آثار و پدیدآورندگان آنها از زیر تیغ تیز سانسور بهسختی میگذرند و آثارشان به بازار رسمی راه مییابد ولی بیشتر این آثار در همان محدودهی زیرزمین باقی میمانند و شاید گهگاه از مسیر اینترنت صدایشان به گوش دنیای بیرون برسد.
اولین اخبار موزیک زیرزمینی ایران از اواخر دهه نود میلادی پخش شد. از ابتدای انقلاب موسیقی با محدودیتهای بسیاری مواجه شد. آواز زنان و نمایش ابزار موسیقی در تلویزیون ممنوع بود. موسیقی محدود به سرودهای انقلابی و مارشهای نظامی بود. در پشت درها ولی همچنان نوارهای قدیمی و جدید خوانندگان قبل از انقلاب که حال به اجبار به خارج و اکثراً آمریکا مهاجرت کرده بودند دست به دست میگشت. آهسته، آهسته، موسیقی محلی و سنتی ایران در کنار سرودهای انقلابی اجازه انتشار یافتند، اما حتی آنها هم با محدودیتهای بسیاری مواجه بودند.
تناقض در اينجا است که در همان سالها که موسيقی و ابزارش مورد حب و بغض حکومت قرار گرفتند، سنت جديدی در ميان خانوادههای ايرانی شکل گرفت: فرستادن کودکان و نوجوانان برای يادگيری آلات موسيقی و آواز به معدود آموزشگاههای موجود موسيقی يا نزد معلم خصوصی. کمکم تار و سهتار در کنار کيبورد و گيتار در گوشه و کنار اتاق کودکان وسايلی غيرقابل چشمپوشی شدند. بچههای آن سالها بعدها گروههای مختلف موسيقی تشکيل دادند. ابتدا خوانندگان و گروههای پاپ با اشعار پاستوريزه و ملودیهای کمابيش ريتميک رونق گرفتند. آواز خوانی تکی زنان ممنوع بود و آنها مجاز بودند تنها در آوازهای دستهجمعی و کر همراهی کنند. گروههای هيپ هاپ و راک همچنان اجازه فعاليت نداشتند. کنسرتها بهندرت برگزار میشدند و آنهم با اما و اگرهای فراوان. فقط مجوز کافی نبود، چهبسا خوانندگان و گروههای موسيقی که بهسختی و با طی مراحل بسيار موفق به گرفتن مجوز میشدند و درست چند ساعت پيش از اجرای کنسرت يا حتی هنگام اجرا مورد حملهی گروههای فشار قرار میگرفتند و مجبور به لغو برنامه میشدند.
موسيقی قربانی تمام اين بگير و ببندها بود و بايد به تقسيمبندیهای مجاز يا غيرمجاز تن میداد و مدام خود را توجيه میکرد. اين توجيه و تقسيمبندیها فقط محدود به موسيقی نبود، بلکه کل هنر را شامل میشد. اينگونه شد که در سالهای نزديک، موسيقی آلترناتيو (هرچند همچنان در زيرزمين و بهآهستگی) ابتدا فقط در شهرهای بزرگ و بعد حتی در شهرستانهای کوچک و روستاها پا گرفت. کنسرتهای مخفيانه در انبارهای متروک کارخانهها، سيلوهای مزارع کشاورزی يا حتی در سالن پذيرايی منزل اقوام و آشنايان برگزار میشدند. جوانانی که به فارسی و حتی انگليسی آواز میسرودند در موسيقی دست به تجربههای گوناگون میزدند، سازهای ايرانی را با سازهای غربی و موسيقی محلی ايران را با جاز و هيپ هاپ ترکيب میکردند. حال در زيرزمين موسيقیای شکل میگرفت که مرزها را در مینورديد و با ابزار مدرنی چون اينترنت به راحتی به جهان بيرون راه میيافت.
ديگر انتقادهای اجتماعی و سياسی در لفافه جايش را به انتقادهای صريح از رژيم ديکتاتوری میداد. اخلاقيات دوگانه فرهنگی و مذهبی جامعهی ايرانی در متن اين موسيقی به چالش کشيده میشدند و در قالب طنز و هجو در موزيکويديوهای حرفهای بهنمايش در میآمدند. بازداشت حين اجرای برنامه و حبسهای کوتاهمدت تبديل به زندگی روزمرهی فعالين موسيقی شده بود. برخی ديگر تحمل اين اوضاع را نداشتند و به خارج مهاجرت کردند. محافل موسيقی و دانشگاههای موسيقی اروپا و آمريکا پذيرای موزيسينها و دانشجوهای موسيقی ايران بود که هر روز بيشتر از ديروز ايران را ترک میکردند. از سوی ديگر در اين سوی آب، ايرانيان مهاجر و بهخصوص نسل جديدی که يا در خارج از ايران متولد شده يا اينجا بزرگ شده بودند بهجستجوی ريشههای فرهنگی خويش میپرداخت. جوان ايرانی بزرگشده در تگزاس به ايران سفر میکرد و نزد اساتيد موسيقی ايران آموزش میديد.
در حال حاضر موسيقی آلترناتيو و تلفيقی ايران ديگر جای پای خود را در عرصهی موسيقی محکم کرده است. در اينترنت میتوان با يک کليک صدای خواننده زنی را شنيد که در سبک هيپ هاپ با متنی روشنگرانه به جنگ باورهای قديمی و شکستن تابوها میرود.
درسالهای اخير شهر لندن مکانی برای جذب هنرمندان اين عرصه شده است. کانال بیبیسی فارسی گهگاه کنسرتهای کوچکی با شرکت خوانندگان اين عرصه برگزار میکند. در آلمان ولی تا بهحال موسيقی تلفيقی ايران عرصهای برای ابراز وجود نيافته است. ساليان سال است که کنسرتهای موسوم به خوانندگان لسآنجلسی يا اساتيد برجستهی عرصهی موسيقی سنتی همچون محمدرضا شجريان و شهرام ناظری در شهرها و در سالنهای بزرگ با تماشاچيان ايرانی برگزار میشوند. دراينجا نوای موسيقی نوجوی ايرانی نه در ميان جامعهی مهاجر ايرانی و نه در جامعهی آلمان با اينکه شنوندگان حرفهای و کارشناسان موسيقی آلمانی هميشه از کيفيت و چند لايه بودن همان مقدار کم موسيقی آلترناتيوی که بهندرت در سالنهای کوچک شنيده میشوند شگفتزده شدهاند، هيچگاه بهدرستی شنيده نشده است.
فستيوال «ايران: آوای امروز» به سير موسيقی آلترناتيو و تلفيقی ايران در ده سال گذشته میپردازد. بهخصوص آن نوع موسيقی که در زيرزمين متولد شد، پا گرفت و هر از گاهی بخت عرضه در ايران را يافت يا اين بخت را نداشت ولی همچنان نفس میکشد و بالنده است. اين فستيوال فقط محدود به برگزاری کنسرتهای موسيقی نمیشود. پخش سه فيلم برجسته در عرصهی موسيقی زيرزمينی، نمايشگاه عکس با موضوع موسيقی زيرزمينی ايران توسط دو عکاس برجستهی ايران آرش عاشورینيا و روزبه روزبهانی و کارگاه تعليم رقص صوفی توسط شاهرخ مشکينقلم از ديگر برنامههایجانبی فستيوال هستند.
لينکهای برنامههای فستيوال در کلن و هامبورگ: برنامهی موسيقی / برنامهی تکميلی
با همکاری
،انجمن ديوان
فيلارمونی کلن و الب فيلارمونی هامبورگ
و حمايت
آکادمی هنرهای جهان کلن
و با حمايت تبليغاتی